عزیزم برای پدر نمونه ات مینویسم
همچون سایه ای که در رویش مداوم نور رنگ میبازد حرفهایت مرادردامن خودفرومیکشند و توان این را پیدا میکنم که برای ارزوهایمان بجنگم . من هربار درسینه چشم اندازی تازه در تلالو احساسهای بلند قلب باشکوهت میمیرم وجان میگیرم. مدام دررنج وشوقی بی امان حالتی دارم که درخیال نمی گنجد...... خیالی شیرین ، زندگی در قصر شکلاتی که با توت فرنگی تزیین شده اند. کودکمان پنجره اش را با دست کوچکش می رباید............ و دوراندازی که مرد فرشته وا...
نویسنده :
مادر
19:07